تعداد 4 صفحه فایل PDF در حالت به صورت فشرده در قالب winzipقابل دانلود می باشد.
🔹زاویه ی دید این داستان ، روایت به شیوه ی سوم شخص مفرد است .
🔹شخصیّت ها :
1- کَژال : مادری که کودک شیرخواره در آغوش دارد و برای دیدن عمه کابوک روانه می گردد.
یادآوری : کِژال در زبان کردی به معنی دختر زیبا و رعنا و چشم عسلی است . گویا با واژه غزل و غزال از دید ریشه شناسی، پیوندی دارد .
2- روناک : کودک شیرخوار و دختر قنداقه ی کژال .
3- گرگ : که بر سر راه کژال نمایان می شود و کودک قنداقه ی کژال را می رباید .
4- هَه ژار : شوهر کژال که در داستان حضور ندارد و فقط این کژال است که در برابر گرگ فریاد می زند و او را به کمک می طلبد .
5- آزاد : جوان کشاورز روستایی که به کمک کژال می آید و پنجه در چنگال گرگ می افکند و با او درگیر می شود و پس از مدّتی درگیری با آن ، سرانجام گرگ را از پا درمی آورد ، هرچند که خود نیز زخم فراوان دارد و نفس هایش به شماره می افتد امّا روناک را نجات می دهد .
🔹نثر داستان ، یک دست و روان است . نویسنده در چند مورد از گویش کردی بهره گرفته است.
🔹طاهره ایبد :
متولّد دی ماه 1342 شیراز است. کتاب های داستانی ایشان:
1- باغچه توی گلدان
2- به هوای گل سرخ
3- خانواده آقای چرخشی
معنی کلمات چشمه معرفت فارسی هفتم
🍂 لپ : گونه
🍂 قُنداقه : پارچه ای که نوزاد را در آن می پیچند
🍂 روله : فرزند به زبان کردی
🍂 گالش : نوعی کفش قدیمی زنانه (کفش لاستیکی)
🍂 خیش :وسیله ای برای شخم زدن، گاو اهن
🍂 پاره ی تن : فرزند عزیز(کنایه)
🍂 مویه : گریه کردن مویه کنان :گریه کنان
🍂 زار زدن: گریه کردن
🍂 دایه : مادر
🍂 هراسان : ترسان
🍂 دندان برسر دندان ساییدن: کنایه از خشمگین بودن
🍂 خُرناسه :صدایی که در حالت خواب از گلو بیرون می اید .
🍂 معطّل : منتظر، بی کار، بلا تکلیف
🍂 مَجال : فرصت، وقت لازم
🍂 زُل زدن : خیره شدن
🍂 پا برهنه : بدون کفش
🍂 تقلا : کوشش، تلاش
🍂 هق هق : صدای بریده بریده ی گریه طولانی
🍂 خشکش زد : مات و مبهوت شد.
🍂 بغل زد: بغل کرد
🍂 دهکده: منظور مردم دهکده
🍂 لپ: گونه
🍂 قنداقه: پارچه ای که نوزاد را در آن می پیچند.
🍂 روله: فرزند، عزیز
🍂 گالش: کفش
🍂 پی: به دنبال
🍂 خیز: پریدن
🍂 تن کژال مثل علفی در باد می لرزید: تشبیه
🍂 خیز کرد: پرید
🍂 گرگ دستهایش را مثل تیغه داس در هوا می چرخاند: تشبیه
🍂 تیرک: ستون
🍂 خاکم به سر: ضمیر میم در اینجا بخاطر نوع گویش جابجا شده است، خاک به سرم
🍂 خیش: گاوآهن
🍂 خیش می کشید: شخم می زد، می خراشید
🍂 مویه: شیون، ناله، زاری
🍂 روناک مثل بره ای دست هایش را در هوا تکان می داد: تشبیه
🍂 کوبیدند: ضربه زدند، زخمی کردند
🍂 معطل نماند: صبر نکرد
🍂 درهم پیچید: گلاویز شد
🍂 بدَرد: پاره کند
🍂 مجال: مهلت
🍂 قوه: توان، نیرو
🍂 تقلا: دست و پا زدن